تبریز، «تب ریز» گردشگران/ گشت‌وگذاری متفاوت در شهر اولین‌ها

در روزهایی که بوی بهار در روزهای رمضانی پیچیده است، گشتی در شهر اولین‌ها زدیم تا از هیاهوی این شهر پرقصه بگوییم.

 

میراث آریا: داشتم عکس‌های خوش رنگ و لعاب سفره‌های هفت سین و عیددیدنی و سفرهای نوروزی با مضمون "بای تبریز" دوست و آشنایان در فضای مجازی را می‌دیدم که یکهو به یک استوری رسیدم؛ استوری یکی از همکاران خبری مان که نوشته بود: " ای گردشگرانی که به تبریز آمدید، خوش آمدید ولی دقیقا قراره تو این شهر کجاها بروید و بگردید؟ به ما هم بگویید زیرا تبریز جای دیدنی خاصی ندارد".

واقعیتش این استوری چند سطری دوست خبرنگارم که شاید هم از سرِ طنز بود به رگِ غیرت من خیلی برخورد و حتی چندین بار خواستم برایش از خانه‌های تاریخی‌مان که در کل کشور نمونه هستند، از عمارت و پارک ائل گلی، از موزه‌های تبریز که بعد از تهران در رتبه دوم قرار گرفته، از تبریزی که بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده جهان در آن قرار دارد، از ربع رشیدی که اولین دانشگاه در جهان بود، از مقبره الشعرا که ۷۰۰ شاعر را در خود جای داده و از  خیلی چیزهای دیگر بنویسم!

اما چیزی ننوشتم و در عوض فردای همان روز شال و کلاه کرده و در قامت یک توریست، زدم تو دِل تبریز تا بگویم از هیاهو و زیبایی‌های این شهر پُرقصه.

قبل از اینکه سفر خود را آغاز کنم به چند هتل آپارتمان سه تا پنج ستاره زنگ زدم تا مظنه یک اتاق برای چند شب را بپرسم؛ " اتاق از شبی ۵۰۰ هزار تومان تا چند میلیون تومان".

لیست جاهایی که می‌خواهم بروم را با یک گوگل کردن ساده، در آورده و راهی می‌شوم. تبریز از آن شهرهایی است که هم می‌توانی در گران‌ترین حالت بگردی و هم ارزان ترین حالت. گزینه انتخابی من، سفر در ارزان‌ترین حالت ممکن است.

مسیری هم که برای گردشگری انتخاب کردم، مسیر شرق تا غرب شهر تبریز است که بیشترین آثار تاریخی، موزه‌ها، باغات و مراکز تفریحی و تجاری را داراست.

 شرق تا غرب تبریز دقیقا در مسیر اتوبوس‌های بی آر تی و متروی تبریز قرار دارد ولی می‌توان از ماشین شخصی و تاکسی هم استفاده کرد.

 

 در همه جای شهر بنرهای مربوط به اتوبوس‌های تبریزگردی برای استفاده عموم نصب شده است که گزینه خوبی برای تبریز گردی است. من هم قسمتی از گشت و گذارم را از این طریق انجام می‌دهم.

برای استفاده از اتوبوس‌های تبریزگردی نه ثبت نام از قبل لازم است و نه پرداخت هزینه‌ای؛ بلکه فقط باید راس ساعت ۹ صبح و یا ۱۶ بعد از ظهر خودتان را به یکی از ایستگاه‌های تعیین شده برسانید.

نزدیک‌ترین ایستگاه اتوبوس تبریزگردی به خانه ما، ایستگاه شهید بهشتی است.

ساعت ۸:۴۵ صبح روز هفتم فروردین سوار اتوبوس بی آر تی می‌شوم که نرخ کرایه این اتوبوس ۲ هزار تومان است؛ بعد از ۵ ایستگاه به ایستگاه شهید بهشتی میرسم. اتوبوس تبریزگردی از آن طرف خیابان به چشم می‌خورد.

در آن مسیر پیاده ای که باید خود را به طرف اتوبوس تبریزگردی برسانم با خود می‌گویم احتمالا در اتوبوس فقط من باشم و من! و استقبال خوبی نشده باشد ولی با نزدیک‌تر شدن به اتوبوس متوجه می‌شوم که ای دل غافل، باید کل مسیر، سرپا باشم و حتی یک صندلی خالی هم برای نشستن وجود ندارد.

 

در گوشه‌ای از اتوبوس ایستاده و به میله اتوبوس تکیه می‌دهم و سعی می‌کنم تا به قیافه تک به تک مسافران خیره شوم؛ با چند نفرشان نگاهمان به هم گره می‌خورد: از کجا تشریف آوردید؟ ما از تنکابن! ما هم از چهارمحال بختیاری، شما از کجا آمدید؟ به زبان آمدم: من از خود تبریز هستم.

در همین حین خانم راهنما میکروفون را در دست گرفت و از برنامه سفر برایمان می‌گوید: خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید و از اینکه تبریز را به عنوان سفر نوروزی تان انتخاب کردید متشکریم! در این سفر قرار است تا به ۵ جا برویم و برنامه عصر نیز ادامه همین سفر است که ۴ جای دیگر را با شما همراه خواهیم بود؛ یعنی اگر فردی سه روز از این برنامه سفری تبریزگردی استفاده کند می‌تواند ۲۰ جای دیدنی و تاریخی و تفریحی تبریز را ببیند و لذت ببرد.

در دلم می‌گویم کاش آن همکارمان را هم با خود می آوردم تا لااقل ۲۰ جا را می‌دید و دیگر با قیافه حق به جانب لم داده به کاناپه دنبال جاهای دیدنی تبریز نمی‌گشت.

 

مقصد اول: خانه پروین اعتصامی

اتوبوس راس ساعت ۹ حرکت می‌کند، ۵ دقیقه بعد به اولین مقصد یعنی خانه پروین اعتصامی واقع در خیابان ششگلان تبریز می‌رسد، زمان بازدید از این مکان ۳۰ دقیقه است و باید ساعت ۹:۴۰ دقیقه در اتوبوس باشیم.

خانه پروین اعتصامی در وسط یک کوچه طولانی خیلی تاریخی است که همه جای کوچه سنگفرش شده است. (از گردشگران هیچ پولی از بابت ورودیه نمی‌گیرند).

"رخشنده اعتصامی معروف به «پروین اعتصامی»، مشهورترین شاعر زن ایران است که در اسفند ۱۲۸۵ در این خانه چشم به جهان گشود و تا ۷ سالگی هم در این خانه زندگی می‌کرد".

خانه پروین اعتصامی به مساحت یک هزار و ۲۰۰ متر مربع و از آن دست خانه‌هایی است که بوی قدیم در جای به جای آن باقی مانده است؛ حیاطی بزرگ با یک حوض آبی رنگ و خانه ای دو طبقه با آجرهای قزاقی.

در داخل ساختمان دو اتاق و یک سالن با دو ورودی شرقی و غربی وجود دارد. دو بهارخواب و سه اتاق که یکی از آن‌ها به آب‌انبار قدیمی راه دارد از دیگر اجزای تشکیل‌دهنده خانه کودکی پروین اعتصامی است. در زیرزمین خانه نیز یک حوض‌خانه با سقف کلیل آذری و پنج اتاق گهواره‌ای وجود دارد.

خانه پروین اعتصامی در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۶۸۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 

مقصد دوم: تجارتخانه نصیرزاده و نمایشگاه فرش و گلیم هاشمی مهر

همه  همسفران وارد اتوبوس می‌شوند و آن طور که از چهره شان مشخص است گویا از مقصد اولی لذت کافی را برده‌اند.

خانم مُسنی با لهجه غلیظ کُردی از آن طرف اتوبوس می‌گوید: نازارکم، مقصد بعدی مان کجاست؟ خانم راهنما هم مقصد بعدی را تجارتخانه نصیرزاده اعلام می‌کند.

آدرس تجارتخانه نصیرزاده در خیابان شریعتی ( شهناز ) جنب سینما ۲۹ بهمن تبریز ورودی پاساژ کوچه‌سی است. راهنما زمان ۲۰ دقیقه را برای بازدید از این تجارتخانه تعیین می‌کند. نیاز نیست تا هزینه ای برای بازدید از این خانه پرداخت شود.

دیوارهای این تجارتخانه از بیرون و داخل بنا از قزاقی تشکیل شده است؛ درب چوبی با کوبه‌های آهنی در میان آن آجرهای سه سانتی جلوه زیبایی به بنا بخشیده است.

بعد از عبور از یک دالان کوچک به حیاط اصلی می‌رسیم که دور تا دور حیاط نیز خانه‌های چسبیده به هم هستند. آقای هاشمی مهر صاحب فعلی این تجارتخانه نیز در حیاط ایستاده و به استقبال گردشگران می‌آید.

او می‌گوید: این ساختمان اواخر دوره قاجار بنا شده است و یکی از  تجارتخانه‌های معروف ُتوتون و تنباکو بود.

همان طور که با دست به زیرزمین این تجارتخانه اشاره می‌کند: همین زیرزمین یک زمانی انبار توتون و تنباکو بود که الان انبار فرش و گلیم کرده‌ایم. طبقه بالا نیز تجارتخانه خودمان است که فرش‌های گران قیمت و دست نیافتنی به فروش می‌رسد و طبقه بالای آن هم محل سکونتمان است.

بنابه گفته های آقای هاشمی‌مهر خاندانش سابقه ۱۰۰ ساله در تجارت فرش دارند و در سال ۱۳۹۹ این خانه را از وراث آقای نصیرزاده خریداری کرده و با هزینه شخصی این خانه را مرمت کرده و در اختیار گردشگران گذاشته است.

 علاوه بر همسفران اتوبوس ما، گردشگران زیادی هم برای بازدید به این تجارت خانه آمده‌اند؛ صدای خنده‌های گردشگران قاطیِ صدای بَم شیرازه بافی گوشه حیاط شده است و پیچیده به کل تجارت خانه.

 

مقصد سوم: خانه حریری

عقربه های ساعت روی ۱۰:۱۰ دقیقه است و دوباره همه در اتوبوس جمع می‌شوند تا برویم به مقصد سوم. در نیمه راه میهمانانی از بوشهر هم به ما ملحق می‌شوند. گوشی هندزفری را هٌل می‌دهم به گوشم و چشم‌هایم را می‌بندم، نسیم خنکی می‌وزد به این محیط در بسته اتوبوس. صدای پدر آن خانواده بوشهری به گوشم می‌رسد که دارد از بهشتی بودن هوای تبریز برای دخترش می‌گوید.

این اتوبوس عینهو منوی زبانی گوشی است که فقط کافیست یک "کنترل شیفت" بگیری تا برود به آن لهجه مدنظر. به خانم کنار دستی‌ام میگویم دیدن این چهره‌ها حس خوبی می‌دهد، شاید دیگر تا آخر عمر همدیگر را نبینم ولی سرنوشت جوری بود تا از همگی از بوشهر گرفته تا خراسان و شمال و غرب کشور در تبریز باشیم و یک گردش چند ساعته با هم داشته باشیم.

خانم راهنما با صدای بلندی مقصد سوم و چهارم را یکجا اعلام می‌کند: خانه حریری و عمارت شهرداری تبریز.

به علت نزدیک بودن دو مقصد به هم قرار است تا اتوبوس در کنار عمارت نگه دارد و یک ساعت بعد همه دوباره به سمت اتوبوس بیایند.

خانه حریری یکی از ۲۰۰ خانه تاریخی تبریز است که با دیدنش کیلو کیلو قند در دلتان آب می‌شود.

خانه حریری تبریز در خیابان تربیت تبریز قرار گرفته و متعلق به یکی از خاندان قدیمی تبریزی است. ورودیه برای این خانه هم ۵ هزاز تومان است.

طبق روایت های شنیده شده یکی از اعضای این خاندان محمد آقا حریری یکی از تاجران معروف تبریز در دوران اوایل حکومت قاجار بوده است. محمد آقا حریری یکی از پرآوازه و خوشنام‌ترین اعضای خاندان حریری در انقلاب مشروطه و نهضت شیخ محمد خیابانی هم حضور داشت.

خانه حریری از دو بخش اندرونی و بیرونی تشکیل شده و هر دو بلوک اندرونی و بیرونی رو به قبله ساخته شده است و در میان آن حیاطی با باغچه‌های گلکاری شده هم قرار دارد.

 داخل اندرونی خانه نقاشی‌هایی به سبک قجری کشیده است که از سرِ زیبایی یقه‌ات را گرفته و پرت‌ات می‌کند به آن قدیم، قدیم‌ها.

خانم راهنمایی که برای معرفی خانه به گردشگران در خانه حریری اینجاست، میگوید: این خانه برای علی حریری فرزند خلیل حریری از تجار بزرگ فرش است؛ این خانه قدمت ۲۰۰ ساله دارد و تاکنون سه بار مرمت شده است. طبق تخمینی که زده شده است در این خانه با مساحت دو هزار متر مربع تا ۷۵ سال پیش سکونت وجود داشت و بعد از آن متروکه شده است و سپس میراث فرهنگی به مدت ۱۵ سال کار مرمت این خانه را انجام داده و در اختیار گردشگران گذاشته است.

خانم راهنما همه گردشگران را به سمت اتاق شاه نشین هدایت می‌کند و نقاشی‌های چشم نواز روی دیوارهای اتاق را نشان می‌دهد: این نقاشی‌ها جز نقاشی‌های اواسط دوره قاجاری است و به سبک قجری کشیده است؛ این اتاق دارای ۱۶ طاقچه است که در دو طاقچه آن نقاشی یوسف و زلیخا رسم شده است.

 همان طور که با دست به نقاشی‌های دیگر روی دیوار اشاره می‌کند: ۴ طاقچه دیگر مجالس میهمانی زنانه را نقاشی کرده‌اند که فرم لباس‌ها به سبک اروپایی است. دو طاقچه دیگر نیز شکار مردان قاجاری را نشان می‌دهد.

او می‌گوید: متاسفانه نام نقاش در این خانه مشخص نیست و به احتمال اینکه جزو نقاشی‌های درجه یک نبوده و یا جزو نقاش‌های درباری نبوده است در خود این را ندیده است که امضایش را زیر نقاشی بزند.

 

مقصد چهارم: سنگفرش خیابان تربیت

همان طور که گفتم خانه حریری در دل خیابان تربیت جای گرفته است؛ خیابانی که رج به رج اش بو دارد، بوی زندگی، بوی تبریز قدیم. پس تا به عمارت میدان ساعت بروم، می‌خواهم غرق شوم در این تبریز ۵۰۰ سال پیش.

از آقاجان خداب یامرزم شنیده بودم که خیابان تربیت جزئی از مسیر طلایی و طولانی ابریشم بوده و محلی برای تجار بزرگ.

خیابان تربیت الان نیز جزو خیابان‌های بزرگ و تجاری است که سر تاسرش سنگفرش شده و اگر قصد خرید چیزی هم نداشته باشید می‌توانید در آن فقط قدم زده و لذت ببرید.

 به گفته یکی از قدیمی‌های این خیابان، قدمت تربیت بیش از ۴۰۰ سال است و به زمان قاجار بر می‌گردد؛ آن زمان‌ها که زلزله‌های پی در پی جان تبریز را می‌‍لرزاند و سرانجامش هم زلزله مخرب سال ۱۱۹۳ تبریز شد، تمام بناهای تاریخی  با خاک یکسان شدند و فقط چندتایی از آن بناها چون ارگ علیشاه، مسجد کبود، مسجد استاد شاگرد و مسجد جامع شهر برایمان باقی ماند و بقیه آثار چون کاخ غازان خان، مجموعه ربع رشیدی، میدان حسن پادشاه تبدیل به تپه‌های از خاک شدند.

بعد از آن زلزله، ساخت و ساز شهری در دوره قاجار گسترش یافت و تبریز نیز به قدری در این موضوع پیشرفت کرد که به دومین شهر پررونق کشور تبدیل شد.

 کوچه پس کوچه‌های این خیابان یک کیلومتری صدا دارد، صدای تاریخ! اینجا تاریخ کهن ایران فریاد می‌زند؛ وجود مسجد شعبانیه، خانه شاهزاده ضیاءالدوله امان‌الله میرزا، خانه حریری، خانه کلکته‌چی( خانه صلح جو) و ده ها خانه تاریخی دیگر در تربیت گواه این تاریخ مصور است.

مجسمه‌‌هایی از مشاغل قدیمی از جمله آرایشگری، عکاسی، چاقو سازی، فراش و قالی فروشی و غیره در این پیاده راه قرار دارند که به جذابیت پیاده راه افزوده‌اند.

 

مقصد پنجم: عمارت ساعت تبریز، اولین بلدیه ایران

آن طرف خیابان تربیت، معروف به میدان ساعت است که تا همین چند سال پیش مرکز شهرداری تبریز بود. این عمارت یکی از سمبل‌های  معروف شهر تبریز است و پای هر گردشگر دوربین به دست را به سمت خود می‌کشد. برای بازدید از این مکان زیبا نیازی به پرداخت هیچ هزینه‌ای نیست.

میدان ساعت تبریز در دهه ۱۹۳۰ میلادی به دستور حاج ارفع الملک و با نظارت آلمانی‌ها و به سبک معماری آنان ساخته شده است که جایگاه مهمی در شهرسازی و تاریخ تبریز دارد.

مساحت این عمارت حدود ۹۶۰۰ متر مربع است. برج ساعت تبریز هم چهار صفحه‌ای و ارتفاع آن ۳۰.۵ متر است. نمای بیرونی عمارت از سنگ تراشیده شده است و نقشه ساختمان از بالا به طرح عقاب در حال پرواز شباهت دارد.

موزه تاریخچه شهرداری کشور، اولین تاکسی، اولین ماشین آتش نشانی، موزه دوربین‌های قدیمی، تالار فرش با قدمت بیش از ۱۰۰ ساله از دیگر مواردی است که در عمارت شهرداری تبریز به چشمتان خواهد خورد.

به گفته یکی از راهنمایان حاضر در عمارت، برج ساعت نصب شده در عمارت فقط یک نمونه در جهان دارد که آن هم در انگلیس است.

جمعیت زیادی از گردشگران در داخل و محوطه بیرونی عمارت در حال بازدید هستند و دارند لذت می‌برند از این تاریخی که فقط عکس‌هایش را در کتاب های تاریخی و فضای مجازی دیده‌اند.

شهرداری تبریز هم رایگان از هر کسی که برای بازدید به عمارت آمده است در صورت تمایل عکس یادگاری گرفته و روی شاسی گلاسه چاپ می‌کند.

 

مقصد ششم: ارگ علیشاه

ساعت نزدیک ۱۲ ظهر است و ادامه مسیر را به تنهایی انجام می‌دهم و از همسفرانم در اتوبوس گردشگری حداحافظی می‌کنم. می‌خواهم سری به ارگ علیشاه بزنم که ۲۰۰، ۳۰۰ متر بالاتر از عمارت ساعت تبریز است؛ برای بازدید از این مکان نیز نیازی به پرداخت هیچ گونه هزینه‌ای نیست.

ارگ علیشاه در محوطه باز و بزرگ مابین خیابان شریعتی و میدان ساعت قرار دارد. این بنا یکی از بلند ترین و قدیمی ‌ترین دیوارهای تاریخی ایران است که دیرینه اش به ۷۰۰ سال قبل باز می گردد. طبق گفته تاریخ نویسان ارگ ابتدا به صورت مسجد عظیمی ساخته شده بود که در اثر گذر زمان، زمین‌لرزه‌‌های بسیاری که در تبریز رخ داده و همچنین جنگ‌ها تا حدود زیادی تخریب شده است. در حال حاضر، تنها بخشی از این بنا بصورت یک دیوار مرتفع باقیمانده است که به نام ارگ علیشاه نامیده می‌شود.

 

 

 

مقصد هفتم: موزه آذربایجان

برای اینکه از ارگ علیشاه  به موزه آذربایجان بروید، اگر خسته نشدید می‌توانید پیاده بروید در غیر این صورت به راحتی با پرداخت ۳ هزار تومان تاکسی بگیرید و یا از اتوبوس‌های سریع السیر بی آر تی استفاده کنید.

جلوی درب ورودی موزه آذربایجان دو نماد سنگی است که فکر نکنم در تبریز دهه شصتی و هفتادی باشد که روی آن سنگ ها سوار نشده و عکس نگرفته باشد.

ورودیه برای این موزه ۵ هزار تومان است؛ از همان ورودی موزه، گردشگران در حال سلفی و عکس های دسته جمعی هستند.

زیربنای موزه آذربایجان ۲۴۰۰ مترمربع بوده و دارای سه طبقه و یک سالن نمایش در هر طبقه به ابعاد ۳۷ در ۱۲ متر، چند اتاق اداری و کتابخانه است. بنای موزه آذربایجان بر اساس نقشه تنظیمی باستان‌شناسی فرانسوی به نام «آندره گدار» با الهام از سبک معماری محلی در آذربایجان ایران تهیه و ترسیم شده است. این موزه دومین موزه برتر باستان شناسی ایران و یکی از ۱۰ جاذبه برتر تبریز است و  مجموعه ای بی نظیر از سکه های تاریخی از دوران هخامنشی تا دوره قاجار را در خود جای داده است.

برای دیدن این موزه زمانی بین یک ۴۵  تا یک ساعت کافیست تا همه جایش را به خوبی گشت. البته قرار گیری این موزه در اطراف مسجد کبود و موزه عصر آهن فرصت خوبی به گردشگران می‌دهد تا با یک تیر چند نشان بزنند.

 

مقصد هشتم: مسجد کبود

۵ دقیقه‌ای از یک بعد از ظهر گذشته است، مسجد کبود ۵۰ متر پایین تر از موزه آذربایجان قرار دارد؛ غرفه های دور تا دور حیاط مسجد برپا شده اند که هر کدام یک هنر از تبریز را به رخ می کشاند. ورودی داخل مسجد 5 هزار تومان است؛ هوای داخل مسجد خنک‌تر از محوطه بیرونی مسجد است.

مسجد کبود تبریز قدمتی ۶۰۰ ساله دارد. این مسجد که در اصل بخشی از عمارت وسیع مظفریه بوده، در زمان حکومت سلطان ابوالمظفر جهانشاه، قدرتمندترین پادشاه دوره قراقویونلوها در سال ۸۷۰ هجری قمری و ۸۴۵ هجری شمسی در تبریز و به دستور او ساخته شد.

 بنا بر روایت‌های تاریخی موجود، همسر جهانشاه، «جان بی گم خاتون» یا «صالحه» دختر او، نقش موثری در ساخت مسجد کبود داشته‌اند. سال ساخت مسجد کبود روی کتیبه‌ای در سردر ورودی مسجد به چشم می‌خورد؛ اما بنا بر شواهد موجود، مورخان این تاریخ را متعلق به زمان پایان ساخت کاشی کاری‌های مسجد می‌دانند و به این ترتیب می‌توان زمان ساخت مسجد کبود را کمی قبل از این تاریخ دانست. برخی از مورخان مدت زمان ساخت این مسجد را نزدیک به ۳۰ سال تخمین می‌زنند.

برجسته‌ترین تزئین داخلی در مسجد کبود تبریز، کاشی کاری فیروزه‌ای است. بیشتر کاشی‌های مسجد کبود شکل هشت ضلعی دارند؛ اما در میان آن‌ها اشکال دیگر نیز دیده می‌شود. داخل مسجد کبود نیز سنگ‌های فیروزه‌ای به چشم می‌خورند و سقف با آب طلا نقاشی شده است.

 

پایان گردش نیم روزه تبریز

همه این جاهایی که از ساعت ۹ صبح تا ۱۴ بعد از ظهر گشتیم فقط بخشی از یک مسیر نزدیک به هم تبریز بود و جاهای دیگری چون ربع رشیدی، عمارت شنب غازان، بازار سرپوشیده، مقبره الشعرا، ده‌های موزه تاریخی، خانه های دیگری چون خانه علی مسیو، حیدرزاده، نیکدل، امامزادگان، مقبره حمال تبریزی، ائل‌گلی و غیره مانده است که به گفته قدیمی‌های تبریز، فقط گشتن بازار سرپوشیده جهان سه روز زمان می‌خواهد.

این سفرنامه صرفا معرفی بخشی از آنچه در این چند ساعت محدود روزهای رمضانی پیچیده با بوی بهار بود و قطعا سنگ به سنگ آذربایجان پررنگ‌تر از متنی است که برایش نوشته  و خوش رنگ تر از عکس‌هایی است که ازش ثبت می‌شود.

گزارش: کتایون حمیدی

انتهای پیام/

انتهای پیام/

کد خبر 14020117147558

برچسب‌ها